ثنا جوجوثنا جوجو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
علی کوچولوعلی کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

جوجوی من و مجتبی

خدایا چشمتو از زندگیم برندار..............

چهار سالگی دخترم

بهترین من بهترینم.عزیزتر از جانم .   بعد از چندماه برگشتم تا دوباره قشنگترین لحظاتت رو ثبت کنم .میدونم تواین چند ماهه خیلی اتفاقا افتاد که نتوستم بیام وبرات بنویسم اما امروز اومدم تا فقط گوشه ای از عشق مادرانم رو برات بگم نفسم برات بهترینهارو آرزو دارم انگار همین دیروز بود ، 24 تیر 91 طعم شیرین مادر شدن رو حس کردم. ثنا دختر قشنگی که خدا به ما هدیه داد وامروز چهارسال ازاون روز میگذره  وهر لحظه اش یک خاطره بود                        &...
24 تير 1395

ای بهترین داشته ام

بگذار تا ببوسمت ای نوشخندِ صبح بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب بیمار خنده های توام  بیشتر بخند خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب... کیستی تو؟؟؟؟ ای بهترین داشته ام!!! لذت بودنت را قدر دانم....شکر که هستی.... همدلی کردی با دل من... همدلت هستم تا بی نهایت.... ثنا جون آسان است که بگویم دوستت دارم  اما نپرس چقدر ...
14 فروردين 1395

بوی مادر

دوباره بوی عید می آید بوی پرتقال می آید بوی اتاق مهمان خانه که درش باید بسته باشد بوی شب بو، بویی که فقط بوی سال جدید بود اگر چه حالا همه اینها جز خاطره ای نیستندو فکر کردن به همه اینها دقایقی از تحمل من خارج است و بوی تن مامان جز در رویا محقق نمیشود . . . می‌دانی... بعضی‌ها را هر چه قدر بخوانی...خسته نمی‌شوی! بعضی‌ها را هر چه قدر گوش دهی...عادت نمی‌شوند! بعضی‌ها هرچه تکرار شوند... باز بکر هستند و دست‌نخورده! دیده‌ای؟ شنیده‌ای؟ بعضی‌ها بی نهایتند! مثل مادر ... نبودنِ تو فقط نبودنِ تو نیست نبودنِ خ...
27 اسفند 1394

ریشه دار باش

ریـــشه ی تو، فـــــهم توست یک سنگ به اندازه ای بالا می رود که نیرویی پشت آن باشد. با تمام شدنِ نیرو، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است. ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن!! که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند و سربلند می شود. اگر تو به اندازه ی این گیاه کوچک، ریـــشه داشته باشی، از زیر خاک و سنگ، و از زیر عـــــادت و غـــــــریزه ... و از زیر حـــــرف ها و هــــــــــوس ها سر بیرون می آوری و افتخار می آفرینی. ریـــشه ی تو، همان فـــــهم تو، عـــلاقه ی تو و انتــــخاب توست   به سـوی او قـدمی برداریـم ... آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" راو دریایى غرق نمی ک...
25 مرداد 1394

مادربودن

مادر شدن ، عبوراز سخت ترین امتحان خداوند برای من بود. تواین مسیر گاهی ناشکری کردم وهر از گاه شکری . خداوندا ، کمکم کن که در ادامه مسیر سربلند باشم. هم پیش تو وهم پیش زیباترین هدیه هایی که به من بخشیدی ...
10 مرداد 1394

مهربانی های مهربانم

شکر خدا ثنا جون داره بزرگ و بزرگتر میشه و ازهمه مهمتر داره به کمالاتش اضافه میشه و من هروز بیشتر از همیشه شاکر این نعمت بزرگ هستم که تو کنارمی راستش دختر داشتن بهترین حسه تو دنیا که تا تجربش نکنی نمی تونی درکش کنی من عاشق نظر دادنت که منو به آینده امیدوار تر میکنه عاشق کمک کردنات و صد البته دلسوزی هات هستم دیروز که خوشحال اومدی پیشم ولی دیدی کلی کار رو سرم ریخته و دست تنهام با اون چشای قشنگت و یه حسرت و آه گفتی کاشکی من بزرگ بودم کمکت می کردم اینقد خسته نمیشدی  ایشالا بزرگ میشم به مامانم کمک میکنم فهمیدم که خیلی بزرگ شدی خیلی بهترین من : برا داداشی هم که یه پا مامان شدی...
6 مرداد 1394

بدون عنوان

می گویند عشق خدا به همه یکسان است ولی من می گویم مرا بیشتر از همه دوست دارد وگرنه به همه یکی مثل شما رو میداد تو تکراری ترین حضور روزگار منی   و من عجیب به آغوش تو از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام دخترم ... تو همان مهربانی ؟!! یا مهربانی همان توست ؟ !! نمیدانم... فقط میدانم بی شک باهم نسبت نزدیکی دارید صاحب چشمانی که آرامش قلب من است و صدایش دلنشین ترین ترانه من است از بودنت برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را باور ندارم! چه خوب شد به دنیا اومدی و چه خوب ترشد دنیای من شدی...
5 مرداد 1394