ثنا جوجوثنا جوجو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
علی کوچولوعلی کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

جوجوی من و مجتبی

خدایا چشمتو از زندگیم برندار..............

تقدیم به دختریکی یدونه ام

♥♥♥♥ ♥♥♥ ثنـــــــــــــــــــــ ـ ــــــــــــــــــــــا . . . ♥♥♥ ♥♥♥♥ تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت در زندگیم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق یک مادر باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، پدرت باشی تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس می رق...
25 خرداد 1394

دلم خدا رو میخاد

اینروزا دیگه آغوش خدا هم برام باز نیست تا یه دل سیر گریه کنم دلم یه آغوش میخاد  یه آغوشی مثه خدا که هرچی داد بزنم هرچی گریه کنم گلایه کنم هیچی نگه و فقط  گوش کنه و بعد آرومم کنه  یه دستی رو میخام که وقتی نوازشم میکنه حداقل اگه مرهم نباشه سرخی سیلی روزگارو بیشتر نمایان نکنه یه گوشی  میخاد که وقتی گلایه میکنم نگه سخت نگیر مگه چی میشه بگه خیلی زود درستش میکنم آروم باش درست شد تموم شد حل شد خوب شد دلم خدا رو میخاد ...
14 ارديبهشت 1394

ژدر قهرمان زندگی روزت مبارک

تقدیم به بابا مجتبی دستان پر مهرت را می‌بوسم، روزت مبارک مهربان‌ترینم ... قوی‌ترین فرشته راه زندگی، شاهزاده قصه‌های مهربانی، اسوه سکوت و مردانگی، دوست داشتنی‌ترین صدا و نگاه با دستانی گرم و قوی به نام زندگی به نام پدر ... ...
13 ارديبهشت 1394

ورود داداش علی

دختر نازم حالا دیگه یه داداش ناز داره و دیگه تنها نیست ثنای مامان آفرین دخترم که خیلی خانومی اومدن داداشی خیلی بهم نریختت و خوب کنار اومدی خیلی دوستش داری و اصلا اذیت نمی کنی  از اینکه دیگران به داداش توجه میکنن یه کوچولو ناراحت میشی ولی زودی باز میشی " داداشی عزیز دلم      جیجرتو بخورم    اینجوری نگام نتن    با چشات صدام نتن " اینا جملاتی  که برا داداش استفاده میکنی و خودت هم ذوق میکنی ...
9 ارديبهشت 1394

ساده میگذرد روزهای قد کشیدن دردانه ی مادر ...

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست بلاخره وقت کردم بیام  و بعد از یه غیبت طولانی چند سطر ی بنویسم خدارو صد هزار بار شکر که دختر نازم دیگه بزرگ شده و قد کشیده اینروزا اونقد سرم شلوغ بوده و درگیر  که متوجه نشدم که  چقد خانوم شده و دامنه لغاتش وسیع و خیلی هم حاضر جواب اینم چند تا عکس از دخترم  مهربون و شیرین زبونم    ...
19 مهر 1393

بدون عنوان

و امـــــــا تو ... !                         تو همان شقایق معروف سهرابی                                                  تا تو هستی زندگی باید کرد .. !!!!!!!!!!!! عزیز مامان : نمی دونم بایدچیکار کنم تا تو رو داشته باشم عشقه مامان بدجوری ب...
28 مرداد 1393