شيرينکاري هاي شیرینی زندگیمون
عشقه مامان سلام
جونم برات بگه عزيزم :
اونقده جيگر شدي که همه دوستت دارن
خيلي خيلي کنجکاو شدي و اطرافتو خوب داري و دقت ميکني
دس دسي ميکني و با شنيدن صداي آهنگ ميرقصي و سرسري ميکني
«الهي دورت بگردم»
موقع بازي با بنيامين کلي داد و جيغ ميزنه و خيلي بازي با بنيامين رو دوس داري
بميرم برات که عشقه کنترل ، موبايل، تلفن و ظروف آشپزخونهرو داري
جديدا هم شدي جارو برقي فداي انگشتاي نازت برم که هر چي تو خونه
يا اطرافت ميبيني هر چقد ريز بر ميداري و بلافاصله تو دهنت ميزاري
وايي اگه ...........
چيزي دهنت بزاري دهنتو محکم ميبنديو سرتو تکون ميدي نميزاري از دهنت درش بيارم
نکن مامان جان اينکارو نکن
جديدنا هم اسباب بازي هاتو به هم ميکوبي و کلي ذوق ميکني
از بين قطره هات از آهن متنفري ولي ماماني بايد بخوري ....
نازنينم از زرده تخم مرغ هم به شدت بدت مياد،
سوپ رو هم با بي اشتهايي تمام ميخوري
ولي......................
عاشقه ليمو شيرين و سيبي
شیطنتت زیاد شده و خوابت کم !!!
همش دوست داری یکی باهات حرف بزنه و بازی کنه.......
تو هم همش همش جیغ بزنی و بخندي
غریبی هم میکنی...
وقتي یه شخص جدیدی بغلت میکنه..اول بغض میکنی بعدش میزنی زیر گریه.......!!!
از اول هفت ماهگيت هم که با سرعت باد سينه خيز ميري
دو تا الماست هم در اومده و با اين الماسات يه پرنسسه بي نظير شدي
بي خواب شدي و غر ميزني ولي مثل فرشته ها میخوابی..
حموم کردن رو دوست داری و وقتی میریم حموم ساکت ساکت هستی
تو وان حسابي بازي ميکني الهی فدای فرشته کوچولوم بشم