بوی مادر
دوباره بوی عید می آید بوی پرتقال می آید بوی اتاق مهمان خانه که درش باید بسته باشد بوی شب بو، بویی که فقط بوی سال جدید بود اگر چه حالا همه اینها جز خاطره ای نیستندو فکر کردن به همه اینها دقایقی از تحمل من خارج است و بوی تن مامان جز در رویا محقق نمیشود . . . میدانی... بعضیها را هر چه قدر بخوانی...خسته نمیشوی! بعضیها را هر چه قدر گوش دهی...عادت نمیشوند! بعضیها هرچه تکرار شوند... باز بکر هستند و دستنخورده! دیدهای؟ شنیدهای؟ بعضیها بی نهایتند! مثل مادر ... نبودنِ تو فقط نبودنِ تو نیست نبودنِ خ...
نویسنده :
محیا
7:59