ثنا جوجوثنا جوجو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
علی کوچولوعلی کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

جوجوی من و مجتبی

خدایا چشمتو از زندگیم برندار..............

زندگي يعني عشق

كودكي، دختركي ، موقع خواب سخت پاپيچ پدر بود و از او مي پرسيد: زندگي چيست؟ پدرش از سر بي صبري گفت: زندگي يعني : عشق دخترك با سر پر شوري گفت: عشق را معني كن!  پدرش داد جواب: بوسه ي گرم تو بر گونه ي من دخترك خنده برآورد ز شوق گونه هاي پدرش را بوسيد زان سپس گفت: پدر ... عشق اگر بوسه بود... بوسه هايم همه تقديم تو باد. ...
25 اسفند 1390

قايم موشک حنانه جان

شاپرک کوچولوي من  خوشملم  بازم که ديروز اذيت کردي عزيزم  چرا همکاري نميکني  اين دومين باري بود که مامان و بابا رو به مطب کشيدي بي نتيجه آخه مامان جان سونو زياد خوب نيس برم  دوست ندارم برات مشکلي پيش بياد  دوباره قراره 6 اسفند برم توروخدا ديگه اذيت نکن با دکتر همکاري کن عزيزم      گل مامان رخ نشون بده         آقايي جونم منم خيلي دوست دارم عزيزم ممنون که هر روز ميايي و نظر ميدي مثل هميشه قوت قلب مني        ...
3 اسفند 1390

تقديم به بابايي

حنانه جون امروز دوست دارم از  بابايي بگم تا تو هم قدر باباي رو بيشتر بدوني بابايي هم اين روزا مياد وبلاگ و خبر ما رو ميگيره و نظراي خوب خوب ميده بابايي يه قلب خيلي مهربون داره درسته زياد به زبون نمياره ولي محبت و عشق تو چشاش برق ميزنه من و باباي عاشق هم هستيم   من بدون بابايي ميميرم  تو تمام لحظات سخت زندگيم تنها اميد و انگيزه من بابا مجتي بوده عزيزم اگه بابايي نبود هيچ وقت نمي تونستم مشکلات سه سالمو تاب بيارم و الان تو رو داشته باشم از ته دلم دوسش دارم و هميشه مديونشم که همراه و کنارم بوده و هميشه دستاي گرمش قلب يخ زدمو گرم کرده عزيزم بابايي منو حنانه جون خيلي دوستت ...
1 اسفند 1390

هفته 18

هفته 18 بارداري کودک شما چگونه تغییر می کند؟ اندازه كودك شما تقريبا 14 سانتي متر (تقريبا به اندازه يك سيب زميني بزرگ) و وزن او حدود 220 گرم است. او مشغول خم كردن دستها و پاهايش است و شما به تدريج اين حركات را بيشتر و بيشتر احساس خواهيد كرد. رگهاي خوني او را مي توان از زير پوست نازك و شفافش ديد و گوشهاي او اكنون در مكان نهايي خود قرار دارند و بخشهاي بيروني گوشهاي او نيز پيدا هستند. دور اعصاب او با ميلين (كه يك پوشش محافظ از جنس چربي است) در حال پوشيده شدن است و اين فرآيند تا يكسال پس از تولد او نيز ادامه خواهد يافت. اگر كودك شما دختر است رحم و لوله هاي فالوپ او شكل گرفته و در محل نهايي خود قرار دارند. اگر كودك شما پسر است اندامها...
1 اسفند 1390

ستاره زيباي مامان در هفته 16

  ستاره ي من امروز شانزدهميم هفته اي يه که مهمون دل مامان شدي امروز وقت دکتر دارم ميخاد برام سونو بنويسه تا ببينم فرشته ي ناز من دخملي  يا پسملي                                  عزيزم  اصلا هم برام مهم نیست که پسر باشی یا دختر فقط این برام مهمه که : سالم باشی و سر حال و قبراق به دنیا بیای ...
29 بهمن 1390

عزيزکم خوش اومدي

  سلام رویای کوچولوی من.. خوبی گلم؟ از وقتی اومدی تو دل مامانی خیلی من و بابا خوشحالیم عزيزكم بودنت را پاس ميداريم آنروز، روزي كه صداي طنين قلبت را شنيدم بودنت را باور كردم. صداي قلبت ضرباهنگ زندگي و اميد بود. و اينجا برايت دنيا دنيا سلامتي و شادماني آرزو ميكنم       ...
29 بهمن 1390

تعيين جنسيت

  دختر گلم حنانه جون   من و بابا همچنان منتظر اومدنت هستيم   بدون که خيلي دوستت داريم   ...
26 بهمن 1390

مادر

مادر اي مهربان ترين فرشته كاش بودي مرا در آغوش مي گرفتي من به دستان گرم تو محتاجم .بدون حضور تو اي مادر درياي مواج پا بسته مردابم. در يك شب به ياد ماندني كه به جاي باران ستاره بر زمين مي بارد به خوابم بيا! كاش اتاق كوچكم پر از عطر خوش تو شود.   ...
26 بهمن 1390

کعبه

    من پل رنگین کمان را   آفتاب مهربان را دوست دارم ابرهای پر ز باران کوهساران ماهتاب و لاله زاران من تمام مردم خوب جهان را دوست دارم عاشقان ناتوان را  عشق های بی امان را   من تمام شاپرکهای جهان را دوست دارم مادران را  آرزوهای عزیز و خو بمان را قلبهای پاکشان را اشکهای نابشان را دستهای گرمشان را حرفهای از صمیم قلبشان را شوروشوق چشمشان را من تمام ساکنان قلبهای عاشقان را دوست دارم من دروغ بچگان را  شیطنتهای همیشه بکرشان را رازشان را پاکی احساسشان را خنده های شادشان را بادبادکهای قشنگ و نازشان را دستهای کوچک و پربارشان را هر نگاه خالی ا...
15 بهمن 1390

نيايش

مهربانا؛ عشق صادقانه و بی ریایم به تو، روحم را آرامش، جسمم را پر توان و اندیشه ام را ………………. بخشیده است. در دایره عنایت الهی ات به سوی شرایطی بهتر، برای دستیابی به هدفم …………….. رهسپار می شوم. خدایا؛ ستایش و سپاس سزاوار وجود مهربان توست و من برای التیام روح و روانم، خود را از هر گونه وابستگی، ……………….. و ……………….. رها کرده و فقط چشم به زندگی و امور جاری خود دارم.     پروردگارا؛ من در این بامداد به روان همه کسانی که می شناسم، دعای خیر می فرستم و از هم اکنون ...
13 بهمن 1390
1